其他
波斯语原文|诗歌(ابولحسن وزیری)
شاخه ی بشکسته ام کز برگ و بار افتاده ام
از نگون بختی ز چشم نوبهار افتاده ام
پایمال باغبانم در بهار زندگی
غنچه ی پژمرده ام کز شاخسار افتاده ام
بی نصیبی بین که شد گهواره ی من گور من
دانه ی بی حاصلم در شوره زار افتاده ام
تا ز بازار جهان گوهر شناسان رفته اند
من که گنج گوهرم از اعتبار افتاده ام
در گلستانی که گلچین غارتِ گل میکند
من چو اشک شبنم از چشم بهار افتاده ام
نور خورشیدم که بر ویرانه ها تابیده ام
پرتو شمعم که بر روی مزار افتاده ام
از سبکباری نگردد پایمال من کسی
سایه ی سروم به روی سبزه زار افتاده ام
منزل مقصود را از من چه می پرسی؟ که من
با دو چشم بسته در این رهگذار افتاده ام
ابولحسن وزیری
【相关阅读文章】
扫描下面二维码,请关注【丝绸之路·波斯语】
每天学习波斯语
重走丝绸之路,振兴文化经济